"توطئه" بمثابه یک دانش

انسان هماره نگران سرنوشت خود و به تبع آن کنجکاو براي شناخت آينده بوده و از اينروست که ‏مي‌توان براي پيشگويي prognosis پيشينه‌اي به قدمت تاريخ بشري قائل شد. و البته در طول ‏تاريخ هماره شياداني از جنس نوستراداموس بوده‌اند که از اين اشتياق بهره شيطاني برده‌اند. ‏

معهذا، تنها در نيمه دوّم سده بيستم ميلادي است که آينده‌شناسي Futurolgogy به‌عنوان ‏شاخه‌اي از دانش‌هاي اجتماعي رسميت علمي يافت. اين دانشي است مبتني بر تحليل عقلي و ‏داده‌هاي تاريخي و جامعه‌شناختي که نسبت و تمايز آن با پيشگويي‌هاي‌ امثال نوستراداموس کم و ‏بيش مانند تفاوت ميان سحر و جادوي گذشته با دانش کنوني فراروانشناسي است. براي آشنايي ‏بيشتر با مفهوم آينده شناسي بنگريد به اين آدرس.

امروزه، در علوم اجتماعي،آينده‌شناسي به دانشي اطلاق مي‌شود که به مطالعه حوادث گذشته و ‏فرآيندهاي جاري به‌منظور پيش‌بيني تحولاتي آتي، با هدف سياست‌گذاري و تأثيرگذاري بر آن، ‏مي‌پردازد.

تکوين و رشد دانش فوق بر اين باور استوار بود که تکاپوهاي انساني و پديده‌ها و ‏فرآيندهاي اجتماعي داراي نتايج و پيامدهايي است به‌طور نسبي قابل شناخت و لذا، با اتکاء بر ‏تجربه تاريخي، از طريق شناسايي و تحليل دقيق و صحيح وضع کنوني مي‌توان پيامد فرآيندهاي ‏امروزين را پيش‌بيني کرد. ‏

آينده‌شناسان از روش‌هاي متنوعي بهره مي‌گيرند که از تحليل‌هاي بغرنج رياضي و آماري و تحليل‌ها ‏و مدل‌سازي‌هاي رايانه‌اي تا روش‌هاي ساده مبتني بر حدس و گمان امتداد مي‌يابد. در آن پديده‌ها ‏و فرايندهاي اجتماعي که از بنيان‌هاي رياضي استوار برخوردارند، مانند عرصه‌هايي که در ‏جمعيت‌شناسي مورد مطالعه قرار مي‌گيرند، پيش‌بيني آينده معمولاً با دقت انجام مي‌گيرد. ليکن در ‏دانش‌هايي که به‌طور عمده بر تحليل عقلي مبتني است از چنين دقتي نمي‌توان سخن گفت. ‏فرآيندهاي سياسي از اين‌گونه‌اند. لذا، در چنين عرصه‌هايي، دانش آينده‌شناسي معمولاً به روشي ‏توسل مي‌جويد که سناريونويسي Scenario Writing‎‏ ناميده مي‌شود.

سناريونويسي را مي‌توان ‏‏"توصيف يک وضعيت مفروض قابل تحقق در آينده" تعريف کرد. در اين روش، در تلفيقي از دو نگاه ‏سينکرونيک، يعني بررسي وضع موجود (تحليل افقي يا اين‌زماني)، و دياکرونيک، يعني تبيين ‏پديده‌ها و فرآيندهاي تاريخي و پيامدهاي تحقق يافته امروزين آن (تحليل عمودي يا ‏ريشه‌شناسانه)، احتمالات معقول مورد بررسي قرار مي‌گيرد و محتمل‌ترين امکان‌هاي قابل تحقق ‏در قالب سناريوهايي ترسيم مي‌گردد.

در سناريونويسي نه تنها محتمل‌ترين شقوق (آلترناتيوها) بلکه احتمالات مطلوب يا مرجح نيز ارائه ‏مي‌شود يعني آن سناريوهايي که مطلوب سياست‌گذاران است و کم و بيش از طريق دستکاري ‏‏(‏manipulation‏) در فرآيندهاي اجتماعي (برنامه‌ريزي و سياست‌گذاري) مي‌تواند تحقق يابد هر چند ‏در صورت تداوم وضعيت طبيعي امکان تحقق آن نباشد يا کمتر باشد.

در اين عرصه است که ‏آينده‌شناسي به‌عنوان شالوده مهندسي اجتماعي عمل مي‌کند و کانون‌هاي منسجم ‏نخبگان فکري را، که در عرف جاري دنياي معاصر تانک انديشه ‏ Think Tank ناميده مي‌شوند و ‏سياست‌گذاران کارفرما يا همبسته با ايشان را، به چنان ابزارهايي مجهز مي‌کند که بتوانند کم و ‏بيش بر آينده جهان يا بر اين و آن عرصه از پديده‌ها و فرآيندهاي اجتماعي (مثلاً بازارهاي تسليحاتي ‏و مواد مخدر و نفت و صنايع مصرفي و غيره) تأثير گذارند.

اين تأثير مي‌تواند خيرخواهانه و سازنده ‏باشد يا سودجويانه و مخرب. بدينسان، دانش آينده‌شناسي مي‌تواند هم در ساختن آينده‌اي بهتر و ‏انساني‌تر مورد استفاده قرار گيرد و هم به‌عنوان بنيان نظري برنامه‌ريزي براي عمليات دسيسه‌گرانه ‏به‌منظور انهدام ساختارهاي سياسي و اجتماعي اين و آن جامعه يا سوق دادن فرآيندهاي موجود ‏به سمت مطلوب طراحان و سياست‌گذاران عمل کند. به‌عبارت ديگر، مثلا، هم مي‌تواند در جهت ‏ريشه‌کن کردن جنگ و اعتياد به مواد مخدر و انهدام محيط زيست و ساير بلاياي عظيم دنياي امروز ‏عمل کند و هم در راستاي گسترش آن. ‏

بنابراين، آنچه به‌عنوان "توطئه" شهرت يافته، و پارادوکس مطلق‌گرايانه و دو گزينه‌اي "توطئه" و ‏‏"توّهم توطئه" و مجادلات فراوان مربوطه* را آفريده، مي‌تواند به‌عنوان عرصه‌اي بسيار مهم از رشد ‏دانش و آگاهي انساني و بمثابه تکاپوي عالمانه گروهي از انسان‌ها براي تحقق آرمان‌ها، اهداف و ‏منافع خويش، به زيان ديگران، شناخته ‌شود. اين در حالي است که در بخش مهمي از جهان ‏پيراموني هيچگونه تصوري از مفاهيمي چون آينده‌شناسي در مخيله دولتمردان و نخبگان سياسي ‏وجود ندارد و از اينرو طبيعي است که "توطئه" در نازل‌ترين و بدوي‌ترين شکل‌ها و تعاريف آن فهم و ‏درک شود.
 



* براي مثال، بنگريد به مقاله دکتر احمد اشرف درباره توهم توطئه در فرهنگ سياسي ايران و پاسخ من به ايشان.‏

 

 
 
 

 

 

Wednesday, January 27, 2010 : تاريخ آخرين ويرايش

 کليه حقوق مندرجات اين صفحه براي عبدالله شهبازي محفوظ است.

آدرس ايميل: abdollah.shahbazi@gmail.com

ااستفاده از مقالات با ذکر ماخذ مجاز است. چاپ مقالات به صورت کتاب ممنوع است.