پنجشنبه، 21 مهر 1390/ 13 اکتبر 2011، ساعت 8 صبح

موساد، نئوکان‌ها و ايران

جنگ جديد در خاورميانه يا رسوايي بزرگ در آمريکا؟

متن مقاله براي چاپ به صورت فايل پي دي اف (7 صفحه)

اين يادداشت در دو زمان تنظيم شد. بخشي را در ساعات اوّليه پس از مطرح شدن جنجالي ادعاهاي مقامات آمريکايي عليه ايران در چهارشنبه 12 اکتبر نوشتم و بخشي را در صبح پنجشنبه 13 اکتبر.

در ساعات پاياني سه‌شنبه، 11 اکتبر، و روز چهارشنبه، 12 اکتبر، ماجرا آغاز يک توطئه سازمان‌يافته و تمام عيار براي تهاجم نظامي به ايران، با همراهي عربستان سعودي و متحدانش در منطقه، جلوه مي‌کرد. عصر چهارشنبه و صبح پنجشنبه، 13 اکتبر، ابراز ترديد گسترده از سوي کارشناسان و رسانه‌هاي آمريکا درباره صحت ادعاهاي اريک هولدر و مقامات اف. بي. آي. و زمزمه‌هاي آغاز يک رسوايي بزرگ براي دولت اوباما اوج گرفت. سير حوادث را دنبال مي‌کنم و مترصدم که کدامين يک از اين دو موج غالب خواهد شد.

توطئه‌اي که بوي جنگ مي‌دهد

سه‌شنبه 19 مهر 1390/ 11 اکتبر 2011، حوالي ساعت 2:30 بعد از ظهر به وقت واشنگتن برابر با 10 شب به وقت تهران، خبري عجيب جهانيان را حيرت‌زده کرد: اريک هولدر، دادستان کل و وزير دادگستري ايالات متحده آمريکا، اعلام نمود که يک آمريکايي ايراني‌تبار به اتهام تلاش براي ترور عادل الجبير، سفير عربستان سعودي در واشنگتن، دستگير شده است. متهم منصور ارباب سير، ۵۶ ساله، نام دارد که، به گفته هولدر، با فردي بنام غلام (علي) شکوري از نيروي قدس سپاه پاسداران در ارتباط بوده است. [+]

اندکي بعد، متن گردش کار پليس فدرال آمريکا (اف. بي. آي.) به دستگاه قضايي در 21 صفحه [+] و ادعانامه وزارت دادگستري/ دادستاني کل آمريکا در چهار صفحه [+] عليه منصور ارباب سير و غلام شکوري در اينترنت منتشر شد.

گزارش زمان‌بندي شده آرش سيگارچي، روزنامه‌نگار ايراني مقيم واشنگتن، به شرح زير است:

ساعت‌ها به وقت واشنگتن است و هفت و نيم ساعت قبل از ايران.

ساعت 2:15 اريک هولدر، وزير دادگستري آمريکا، مي‌گويد سپاه پاسداران ايران در يک برنامه ترور در آمريکا نقش داشته است.

ساعت 2:18 آقاي هولدر گفته است نيروهاي امنيتي برنامه ترور سپاه قدس را خنثي کرده است.

ساعت 2:31 به گفته وزير دادگستري آمريکا، آنها قصد داشتند سفير عربستان در آمريکا را ترور کنند.

ساعت 2:37 معاون وزير دادگستري آمريکا هم در اين کنفرانس خبري مي‌گويد يکي از دو ايراني مربوط به سپاه پاسداران در بازداشت آمريکاست و ساعاتي ديگر در نيويورک دادگاهي مي‌شود.

ساعت 2:52 منصور ارباب سيار [ارباب سير] متهمي است که در بازداشت است.

ساعت 2:59 رابرت مولور، رئيس اف بي آي، در اين کنفرانس اعلام کرد که ارباب سيار در مکزيک برنامه‌ريزي براي ترور را انجام داده است.

ساعت 3:10 نام متهم دوّم که در ايران است غلام شکوري اعلام شده که به گفته مقام‌هاي آمريکا از سپاه قدس است.

ساعت 3:19 مقام‌هاي آمريکايي از نام‌هاي ديگري هم خبر داده‌اند: حامد عبداللهي، عبدالرضا شهلايي.

ساعت 4:05 ولف بليتزر [مجري تلويزيوني سي ان ان] در آغاز برنامه‌اش مي‌گويد که سپاه قدس پيش از اين در ترور آمريکايي‌ها نقش داشته و مورد مهم در سابقه اين گروه دست داشتن در [انفجار] مرکز يهودي‌هاي بوئنوس آيرس است.

ساعت 4:11 مقام‌هاي آمريکايي مي‌گويند منصور ارباب سيار يک ايراني ساکن تگزاس است و در مکزيک به فردي گفته که با پرداخت يک و نيم ميليون دلار قصد ترور دارد.

ساعت 4:13 سفير عربستان در حالي هدف ترور بود که در زمان حضور او در رستوراني در شهر واشنگتن مقام‌هاي آمريکايي هم قرار بود حضور داشته باشند.

ساعت 4:16 به اين دليل دادگاه در نيويورک برگزار مي‌شود که ارباب سيار در نيويورک پيش پرداخت صد هزار دلار را داده است.

ساعت 4:21 مقامات امنيتي مي‌گويند که يک مأمور مخفي [اداره مبارزه با مواد مخدر] با منصور ارباب سيار ملاقات داشته است.

ساعت 4:26 سي ان ان تصاوير زنده‌اي از مقابل دادگاه شهر نيويورک نشان مي‌دهد که متهمان در آن هستند.

ساعت 4:31 مقام‌هاي آمريکايي مي‌گويند منصور ارباب سيار قصد داشت 28 سپتامبر از آلمان به مکزيک برود که پس از ممانعت مقام‌هاي اين کشور به آمريکا آمد و در فرودگاه جان اف کندي بازداشت شد.

ساعت 4:44 اولين عکس از ارباب سيار منتشر شده است. سي ان ان قرار است تصويري از خانه او در تگزاس [نشان] بدهد.

ساعت 4:48 خبرگزاري فارس ايران يک تنه واکنش به اخبار عليه جمهوري اسلامي ايران را بر عهده گرفته است.

ساعت 5:00 سفير عربستان در آمريکا درس خوانده و از سال 1987 در سفارت بوده و از 2007 سفير شده است. با اين که او از خانواده سلطنتي نيست اما خيلي به ملک عبدالله عربستان نزديک است. او در سال‌هاي اخير بارها با او در سفرهاي خارجي همراه شده و گاهي حتي مترجم او شده است.

ساعت 5:02 فؤاد عجمي، تحليل‌گر مصري‌الاصل جان هاپکينز، به ولف بليتزر مي‌گويد که ايران مي‌خواهد عقب‌ماندگي‌هايش در خاورميانه را با نقش‌آفريني در آمريکا جبران کند. نکته جالب در مورد اين تحليل‌گر اين است که مدام از واژه خليج به جاي خليج فارس استفاده مي‌کند.

ساعت 5:24 هيلاري کلينتون، وزير امور خارجه آمريکا، مي‌گويد با همتايان‌مان در ديگر کشورها سرگرم گفتگو هستيم تا موضعي محکم به ايران نشان بدهيم.

ساعت 5:33 يکي از خبرنگاران سي ان ان در گفتگو با ولف بليتزر مي‌گويد آخرين تروري که جمهوري اسلامي ايران نقش داشت مربوط به سال 1980 است که علي‌اکبر طباطبايي در منطقه بتزداي مريلند نزديک به واشنگتن توسط عامل جمهوري اسلامي ترور شد.

ساعت 5:40 رويترز مي‌گويد: پليس فدرال آمريکا و نيروي مبارزه با مواد مخدر (دي اي اي) توانسته است در عملياتي به نام «ائتلاف سرخ» اين طرح را خنثي کنند.

ساعت 6:29 مقام هاي قضايي آمريکا مي‌گويند ارباب سيار اعتراف کرده است که قصد ترور سفير عربستان در واشنگتن را داشته است.

ساعت 6:42 برخي منابع مي‌گويند متهمان ديگري نيز بازداشت شده‌اند. هنوز جزئياتي در مورد آن‌ها منتشر نشده است.

ساعت 7:01 ارين بارنت مجري برنامه Out Front در ابتداي برنامه‌اش مي‌گويد: متهم بازداشت شده در ابتداي خرداد سعي کرده با مأموران مخفي آمريکا ارتباط بگيرد. [+]

«شومن‌هايي» چون فؤاد عجمي

آن‌چه در گزارش فوق توجه مرا جلب کرد، گفتگوي زنده فؤاد عجمي با سي ان ان، در برنامه پربيننده ولف بليتزر، [+] است پس از گزارش مقامات قضايي و اف بي آي. شرکت بلافاصله فؤاد عجمي در اين سناريو مرا به ياد مصاحبه هنري کيسينجر پس از حادثه يازده سپتامبر 2001 مي‌اندازد که بي‌هيچ مداقه درباره علت حادثه، زماني که همه چيز ناروشن و در ابهام کامل بود، در همان روز 11 سپتامبر بن‌لادن را بعنوان عامل واقعه معرفي کرد. کيسينجر شش روز بعد، در 17 سپتامبر، خواستار بمباران افغانستان و ايران شد.

فؤاد عجمي، [+، +] چنان‌که از نامش پيداست، ايراني‌تبار است و خانواده او در دوران ناصرالدين شاه، گويا از تبريز، به جنوب لبنان مهاجرت کرده‌اند. رفتار سياسي عجمي، برکشيده شدن توسط نئوکان‌ها و پيوند ژرف با لابي مقتدر بهائيان آمريکا، سال‌هاست توجه مرا به اين فرضيه معطوف کرده که خانواده عجمي بايد از مهاجران بابي- بهائي دوران ناصري باشند که همچون برخي ديگر در پي استقرار ميرزا حسينعلي نوري در عکا به لبنان و فلسطين مهاجرت ‌کردند.

نئوکان‌ها و لابي اسرائيل، که به عجمي «اسپينوزاي خاورميانه» لقب داده‌اند، سال‌ها به عبث کوشيدند او را، در مقابله با ادوارد سعيد، بعنوان انديشمندي مطرح در خاورميانه برکشند. نورمن پادهارتز، از بنيانگذاران نومحافظه‌کاري، عجمي را «صدايي تنها» خواند در ميان اعراب که در مورد اسرائيل حقيقت را مي‌گويد.

فؤاد عجمي، رئيس سابق مؤسسه مطالعات خاورميانه دانشگاه جان هاپکينز (1980-2011)، دوست و همکار پل ولفوويتز، دوست کوندوليزا رايس و از نظريه‌پردازان اصلي نومحافظه‌کاران در ماجراي اشغال عراق است. چهره‌هاي برجسته نئوکان، مانند ولفوويتز، و مقامات دولت بوش در زمينه مسائل عراق و خاورميانه بارها به عجمي استناد کرده‌اند. در اوت 2002 ديک چني گفت: طبق پيش‌بيني پروفسور فؤاد عجمي پس از تصرف بصره و بغداد مردم با شور و هيجان در خيابان‌ها به پايکوبي خواهند پرداخت. در 28 آوريل 2003 آدام شاتز در مجله نيشن نوشت: اگر هاليوود بخواهد فيلمي درباره جنگ دوّم خليج (جنگ عراق) بسازد بايد نقش اصلي را به پروفسور عجمي، رئيس مؤسسه مطالعات خاورميانه دانشگاه جان هاپکينز، بدهد. شاتز عجمي را از نظر دفاع از «امپراتوري آمريکايي» با روشنفکر مهاجر ديگر، هنري کيسينجر، همانند مي‌داند. [+]

رفتار اخير عجمي، بلافاصله پس از مصاحبه جنجالي مقامات قضايي و پليس فدرال آمريکا، نامتعارف نيست. کينه عجمي به ايران تا بدان حد است که سال‌ها پيش از جرج بوش به دليل وارد کردن نام ايران به «محور شرارت» ستايش کرد.

«شومن‌هايي» چون فؤاد عجمي در ايران نيز هستند با همان وابستگي‌ها و حمايت‌ها. يکي از آنان اندکي پيش از مصاحبه اريک هولدر به انتشار بذر کينه‌هاي نژادپرستانه ميان ايرانيان و اعراب پرداخت. او تا بدان‌جا تاخت که با سخافتي باورنکردني ايرانيان اهل تسنن را از زمره ايرانيان خارج کرد. او مدعي شد که ايرانيان هنوز کينه شکست در جنگ قادسيه را در دل دارند و منشاء نژادپرستي ضد عربي ايرانيان همين است. زماني که اين گفتگو را خواندم ابعاد خطرناک آن را درک نکردم. چند ساعت بعد که مصاحبه اريک هولدر انجام شد دريافتم که اين سناريو مقدماتي مفصل و جدّي داشته است.

توطئه‌اي که با ناباوري آغاز شد

افکار عمومي فهيم جامعه آمريکا به سرعت اين تمهيد را شناخته و به آن واکنش نشان مي‌دهد. حتي در مجله راست‌گراي آتلانتيک، که داراي پيوند ژرف با نئوکان‌هاست، [+] ماکس فيشر اين عنوان را براي مقاله خود برگزيد: «آيا به راستي ايران مي‌خواست به سفير عربستان سوءقصد کند؟» [+] فيشر برخي پرسش‌هاي جدّي مطرح مي‌کند. او مي‌پرسد: اگر ايران به راستي مي‌خواست تمامي پيامدهاي ناگوار بمب‌گذاري در خاک آمريکا را بپذيرد چرا هدفي چنين کوچک [سفير عربستان] را برگزيد؟ چرا ايران در يک دهه متلاطم پس از يازده سپتامبر، مثلاً در اوج جنگ عراق، به چنين اقداماتي مبادرت نکرد؟ چرا پس از آزادي زندانيان آمريکايي در ايران، که تلاش براي بهبودي روابط دو کشور تلقي مي‌شود، چنين کرد؟ چرا ايران با کارتل مواد مخدر مکزيک وارد همکاري شد؟ احتمالاً، نئوکان‌هاي افراطي چون جفري گلدبرگ در آتلانتيک به پرسش‌هاي فيشر پاسخ خواهند داد و اين بحث کشدار خواهد بود. شايد مقاله ماکس فيشر با اين هدف منتشر شده.

يکي از جالب‌ترين واکنش‌هاي اوّليه را در روزنامه پرتيراژ واشنگتن پست مي‌يابيم. نويسندگان مقاله واشنگتن پست پس از درج گزارش مصاحبه اريک هولدر مي‌نويسند: «مقامات آمريکايي از بيان انگيزه ايران براي انجام توطئه ادعايي امتناع کرده‌اند و گفته‌اند اطلاعات مربوطه طبقه‌بندي شده است.» [+] نظرات خوانندگان (کامنت) ذيل مقاله فوق جالب است. يکي نوشته است:

«چرا اين افشاگري را کرده‌اند؟ آيا اين يک حرکت سياسي از سوي دولت اوباما نيست؟ به نظر نمي‌رسد که تحقيقات کافي و دقيق انجام داده باشند و روشن شده باشد که چه کسي پشت اين توطئه است. پس چرا با طرح اتهامات عليه ايران علني‌اش مي‌کنند؟ براي خشنود کردن اسرائيل؟ براي ناراحت کردن ايران؟ براي تحريک افکار عمومي به حمايت از عمليات نظامي؟ چرا؟»

کامنت‌هاي ديگر نيز قابل تأمل است و ترديدهاي فراوان را نسبت به صحت ماجرا و انگيزه‌هاي دولت اوباما از طرح توطئه ادعايي ايران بيان مي‌دارد. براي مثال، فرد ديگر نوشته است:

«بايد پيش از آن که اوباما جنگ جهاني سوّم را آغاز کند، او را سرنگون کنيم. گمان مي‌کنم اکنون زمان به کار گرفتن اصل 25 قانون اساسي است. [اصل برکناري رئيس‌جمهور] اگر اوباما نقشه بمباران ايران را در سر دارد، از نظر دماغي براي تصدي مقام رياست جمهوري نامناسب است.»

به سوي «رسوايي بزرگ»

آن‌چه گفته شد، نخستين واکنش‌ها به ادعاهاي دادستان کل و مقامات قضايي آمريکا بود. با گذشت زمان، واکنش‌ها به ادعاي «توطئه ايران» با سرعتي عجيب رو به افزايش گذارد در حدي که در ساعات پاياني روز بعد، چهارشنبه 12 اکتبر، مطبوعات از «رسوايي قريب‌الوقوع و توفنده دادستان هولدر» سخن گفتند. روزنامه کريستين ساينس مانيتور، بنقل از خبرگزاري آسوشيتد پرس، نوشت که يک کميته تحقيق کنگره، به رياست دارل عيسا، [+] نماينده کاليفرنيا از حزب جمهوري‌خواه، دادستان هولدر و مقامات قضايي را براي پاسخگويي درباره جزئيات «توطئه ادعايي» احضار کرده است. اعضاي کميته تحقيق کنگره از فساد در «سازمان مبارزه با الکل، تنباکو، سلاح گرم و مواد منفجره» The Bureau of Alcohol, Tobacco, Firearms and Explosives (ATF) مي‌گويند که مانند دي. اي. ا. Drug Enforcement Administration (DEA) بخشي از وزارت دادگستري به رياست اريک هولدر است. گفته مي‌شود سازمان ا. تي. اف. اجازه داده که کارتل‌هاي مواد مخدر مکزيک هزاران قبضه سلاح از اسلحه‌فروشي‌هاي ايالت آريزونا خريداري و به مکزيک منتقل کنند و برخي از اين سلاح‌ها در صحنه‌هاي جنايت کشف شده. [+]

کريستين ساينس مانيتور در مقاله ديگر، نوشته اسکات پترسن، مي‌پرسد چرا نيروي قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بايد يک فروشنده ماشين‌هاي دست دوّم را بعنوان واسطه اين عمليات برگزيند نه افراد حرفه‌اي را؟ پترسن مي‌افزايد: نيروي قدس به عمليات دقيق و متدولوژيک شهرت دارد و نيز به کاربرد مؤثر واسطه‌هاي محلي. بنوشته پترسن، کساني که ايران را به خوبي مي‌شناسند به ماجرا مشکوکند. کارشناسان ايراني، که سال‌هاست تحولات جمهوري اسلامي را دنبال مي‌کنند، مي‌گويند جزئيات توطئه ادعايي همخوان نيست. عليرضا نادر، محقق ايراني مؤسسه راند که در زمينه سپاه پاسداران تأليفاتي دارد، [+] به پترسن مي‌گويد: «اين ماجراي بسيار عجيبي است. اين ماجرا واقعاً با مدل عمليات ايران منطبق نيست.» عليرضا نادر مي‌افزايد: عمليات برون مرزي ايران داراي اهداف مشخصي است. به نظر نمي‌رسد اين ماجرا به هيچ شکل قابل تصوّر به سود منافع ايران باشد. سوءقصد به سفير عربستان در ايالات متحده فشار بين‌المللي عليه ايران را افزايش مي‌دهد و مي‌تواند از سوي عربستان اقدام به جنگ عليه اين کشور تلقي شود و براي حکومت ايران بي‌ثباتي ايجاد کند. نظام سياسي ايران طبعاً به بقاي خود علاقمند است. بسيار دشوار است باور کردن اين مسئله که سپاه قدس دستور چنين عملياتي را داده باشد که «اهداف و استراتژي ايران را در مخاطره قرار مي‌دهد.» [+]

گري سيک، [+] دستيار اصلي شوراي امنيت ملّي آمريکا در زمان وقوع انقلاب 1979 و بحران گروگان‌گيري در ايران، که اکنون کارشناس امور ايران در دانشگاه کلمبياست، ديدگاهي مشابه دارد. سيک مي‌گويد: اين توطئه، اگر صحت داشته باشد، متمايز است با تمامي سياست‌ها و اقدامات شناخته شده ايران. به سختي دشوار است باور کردن اين مسئله که ايران براي اين عمليات، که «حساس‌ترين» عمليات ممکن براي ايران بشمار مي‌رود، بر يک باند تبهکار غيرمسلمان، کارتل قاچاق مواد مخدر لاس زتاس مکزيک، [+] تکيه کند. بگفته گري سيک، متکي شدن ايران بر يک آماتور و يک باند تبهکار مکزيکي، که طبعاً پر است از مأموران مخفي سازمان‌هاي اطلاعاتي مکزيک و ايالات متحده آمريکا، نهايت اهمال و بلاهت است. [+]

بنوشته کريستين ساينس مانيتور، ارباب سير فروشنده پيشين ماشين‌هاي دست دوّم در تکزاس است و انتخاب او از سوي سپاه قدس حيرت‌انگيز است. کنت کاتزمن، محقق آمريکايي در زمينه سپاه پاسداران، مي‌گويد:

«آيا بايد باور کنيم که اين فروشنده ماشين‌هاي دست دوّم در تکزاس سال‌ها مأمور خفته سپاه قدس در آمريکا بوده؟ مسخره است. ايران هيچگاه آدم ناموفق و وارفته‌اي مثل او را براي توطئه‌اي چنين حساس انتخاب نمي‌کنند.»

و آسوشيتد پرس از دوست و شريک سابق تکزاسي ارباب سير درباره او پرس‌و‌جو کرده است. ديويد تامشا ارباب سير را فردي که «در امور مالي اهل کلک است ولي دوست داشتني و البته کمي تنبل» توصيف کرده. تامشا به آسوشيتد پرس مي‌گويد: «باور نمي‌کنم او حتي به چنين نقشه‌اي فکر کرده باشد. او آدمي کاسبکار بود نه اهل سياست.» [+]

اهداف «توطئه»

ادعاي جنجالي توطئه ايران براي منفجر کردن عادل الجبير، سفير عربستان، آن هم در رستوران و با حضور ده‌ها و صدها نفر از جمله مقامات بلندپايه آمريکايي، با چه هدفي طراحي شده است؟

اين جنجال تداوم تحرکات جنگ‌افروزانه‌اي است که با صعود نئوکان‌ها و دولت بوش آغاز شد براي پر کردن خلاء ناشي از پايان «جنگ سرد».

درباره نقش مجتمع نظامي- صنعتي و نياز آن به ايجاد جنگ جديد در خاورميانه بارها به تفصيل نوشته‌ام. در اين زمينه، رساله «ايران، اسرائيل و بمب: بازگشت جفري گلدبرگ» [+] تحقيقي بنيادين است.

تکرار مکررات خوب نيست ولي مجبورم باز هم تکرار کنم زيرا مي‌بينم اين تحليل هنوز به درستي درک نشده. من مدعي‌ام که جنگ‌افروزي و کارکردهاي نظامي‌گرايانه و آشوب‌طلبانه اسرائيل در منطقه با هدف تأمين منافع هيولايي عظيم بنام «مجتمع نظامي- صنعتي» است. معهذا، هنوز برخي کارشناسان از منظر «تعادل قوا» سخن مي‌گويند و تحليل‌هايي ساده‌انديشانه از اين دست بيان مي‌کنند که اسرائيل در اوج ضعف است و با بحران‌هاي داخلي خود دست به گريبان و توان مقابله با ايران را ندارد. سخن من نفي بنيان‌هاي نظري اين گونه تحليل‌ها بوده است. بارها گفتهام که علت وجودي و کارکرد اسرائيل آشوب‌گري در منطقه است و امنيت ملّي اسرائيل و جامعه يهودي ساکن آن براي بنيان‌گذاران و حاميان اين دولت فاقد هر گونه اهميت است. از اينرو مجبورم باز و باز تکرار کنم.

در رساله فوق نوشتم:

«جرج بوش از آغاز زمامداري‌اش قصد داشت بودجه پنتاگون را براي سال مالي آينده (2002) به مقدار 33 ميليارد دلار افزايش دهد و آن را از 310 ميليارد به 343 ميليارد دلار برساند. در فضاي فقدان دشمني توانمند مانند اتحاد شوروي اين افزايش هيچ توجيهي نداشت و اعتراض شديد کارشناسان را برانگيخت. اين شعار مطرح شد که «اگر نمي‌توانيم با 300 ميليارد دلار در سال از کشورمان دفاع کنيم، بايد ژنرال‌هاي‌مان را عوض کنيم.» و حتي کساني مانند لارنس کورب، از مقامات دوران ريگان، اعلام کردند که با مديريت بهتر و صرفه‌جويي بيش‌تر مي‌توان همين بودجه کنوني 310 ميليارد دلاري پنتاگون را به ميزان 64 ميليارد دلار کاهش داد. با توجه به اين واکنشها، به زودي براي کانون‌هاي نظامي‌گراي ايالات متحده روشن شد که به دليل فقدان خطري آشکار براي امنيت داخلي ايالات متحده افزايشي چنين نامعقول نمي‌تواند موفق شود. حادثه 11 سپتامبر بهانه کافي را براي تحقق اين خواست فراهم آورد. توجه کنيم که از نخستين ساعات حادثه 11 سپتامبر مقامات دولت بوش آن را نه يک اقدام تروريستي بلکه «حمله به آمريکا» توصيف کردند و در اين کشور «وضعيت جنگي» اعلام نمودند.

با چنين تمهيداتي، دولت بوش که کار خود را با 310 ميليارد دلار بودجه دفاعي در سال 2001 آغاز کرده بود، به بهانه «جنگ با تروريسم» رقم 344 ميليارد و 400 ميليون دلار را براي سال 2002 به تصويب کنگره رسانيد. اين مبلغي است بسيار بيش از آن چه که در اوج جنگ جهاني دوّم خرج مي‌شد.

به‌رغم پايان يافتن دوران زمامداري جرج بوش، فرايندي که او آغاز کرد همچنان ادامه دارد. امروزه دولت باراک اوباما براي سال مالي 2011 بودجه‌اي معادل 548 ميليارد و 900 ميليون دلار براي وزارت دفاع (پنتاگون) در نظر گرفته است يعني 15 ميليارد دلار بيش از سال 2010. کل بودجه دفاعي آمريکا، اعم از بودجه پنتاگون و ساير وزارتخانه‌ها و نهادها، در سال 2009 معادل 782 ميليارد دلار بود که در سال 2010 به 855 ميليارد دلار رسيد و در سال 2011 حدود 895 ميليارد دلار خواهد بود.»

در همان رساله از پديده‌اي بنام «بودجه پنهان نظامي» سخن گفتم يعني بودجه‌هايي که رسماً نظامي نيست ولي در خدمت نظامي‌گري است و در بطن بودجه ساير وزارتخانه‌ها، به جز پنتاگون، پنهان شده. و افزودم: در سال 2009 پنتاگون 636 ميليارد و 500 ميليون دلار هزينه کرد ولي بودجه واقعي نظامي دولت يک تريليون و 27 ميليارد و 500 ميليون دلار بود.

افروختن جنگ جديد در خاورميانه نياز حياتي «مجتمع نظامي- صنعتي» است براي تداوم موجوديت خود. در طول سال‌هاي پس از اشغال افغانستان و عراق، صنايع نظامي رشد فراوان کرده و به عرصه‌اي براي آزمون اين تسليحات نياز است. فروش ميلياردها دلار جنگنده و سلاح‌هاي پيشرفته به عربستان سعودي و برخي کشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس بايد ادامه يابد و انبوه ذخاير ارزي اين کشورها بايد به جيب مجتمع نظامي- صنعتي سرازير شود. اين جنگ بايد رخ دهد.

توطئه‌اي که مي‌تواند به ضد خود بدل شود

يکي نخستين نظرات خوانندگان گزارش واشنگتن پست در 11 اکتبر هنوز تيزبينانه‌ترين مطلبي است که درباره «سناريوي ارباب سير» خوانده‌ام. فردي با نام مستعار thedefendantX اندکي پس از انتشار مصاحبه هولدر در وبگاه روزنامه فوق اين کامنت را درج کرد:

«چقدر مهمل است متهم کردن ايران به گردانندگي اين سوءقصد ادعايي عليه عادل. ايراني‌ها مي‌خواستند چه کسي را جايگزين او کنند در سفارت سعودي در واشنگتن؟ آيا ايراني‌ها براي اسرائيل کار مي‌کنند؟ مسلماً، اسرائيل توانايي آن را دارد که [برخي] ايرانيان احمق را آلت دست قرار دهد براي تحريک [آمريکا به] تهاجم به ايران... گزارش‌هايي مانند آن‌چه رانن برگمن نوشته، که چگونه [در سال 1947] رهبران بعدي اسرائيل ايراني‌ها را آلت دست قرار دادند تا از طرح تأسيس دولت يهود در سازمان ملل حمايت کنند، اين فرض را معنا مي‌بخشيد. دولت اسرائيل با چنين صحنه‌سازي‌هاي سازمان‌يافته... تأسيس شد. اسرائيليان در اينگونه اقدامات چنان ماهر بودند که اعضاي ايراني کميته ويژه سازمان ملل درباره فلسطين را قانع کردند که به تأسيس دولت اسرائيل رأي دهند [+]

نويسنده کامنت به مقاله 7 اکتبر 2011 نيويورک تايمز ارجاع داده است به قلم رانن برگمن، با عنوان «زايش يک دولت در فلسطين». [+] برگمن، که در حال نگارش کتابي درباره تاريخ موساد است، به تکاپوي مأموران سازمان اطلاعاتي يهود، که پيش از تأسيس دولت اسرائيل نيز «موساد» نام داشت، در «کميته ويژه سازمان ملل براي مسئله فلسطين» [+] توجه مي‌کند. رهبري اين عمليات را اوبري ابان، معروف به آبا ابان، افسر سابق اينتليجنس سرويس بريتانيا، به عهده داشت که بعدها از مقامات بلندپايه دولت اسرائيل شد. [+]

بنوشته برگمن، توجه اصلي ابان بر نمايندگان دولت‌هاي آمريکاي لاتين در «يونسکوپ» (کميته ويژه سازمان ملل براي فلسطين) متمرکز بود که هوادار صهيونيسم بودند و اطلاعات خود را از فعاليت‌هاي داخلي کميته در اختيار او قرار مي‌دادند. سازمان اطلاعاتي هاگانا (ارتش غيرقانوني آژانس يهود به رهبري ديويد بن‌گوريون) با پيشرفته‌ترين ابزار فني و انساني اعضاي هيئت را زير نظر داشت. برگمن مي‌افزايد:

«حتي نماينده ايران، نصرالله انتظام، که در ابتدا آژانس يهود او را مخالف استوار صهيونيسم مي‌دانست، به مدافع آن بدل شد. کارمند يهودي انتظام، که عامل فارسي زبان هاگانا بود، شنيد که انتظام در زمان بازديد از يک مرکز کشاورزي در النقب به همکار خود مي‌گويد: چه خري هستند اين عرب‌ها! اين کشور بسيار زيباست و بايد پيشرفت کند. اگر آن را به يهوديان بدهند به اروپا تبديلش خواهند کرد.»

برگمن شايد نمي‌داند که نصرالله انتظام مانند پدرش، سيد محمد خان انتظام‌السلطنه، از فراماسون‌هاي بلندپايه ايران بود و اندکي پس از مأموريت در يونسکوپ «پول هنگفتي از يهوديان گرفت» تا به شناسايي دولت اسرائيل از سوي ايران کمک کند. (نامه 30 خرداد 1329/ 20 ژوئن 1950 دکتر قاسم غني به سيد محمدعلي جمال‌زاده) اين اقدامات در سال 1950 به شناسايي دوفاکتوي دولت اسرائيل توسط دولت محمد ساعد مراغه‌اي انجاميد. برخي منابع، ميزان پرداختي يهوديان به مقامات دولت ساعد را چهار صد هزار دلار ذکر کرده‌اند. بنابراين، گزارش اوّليه آژانس يهود دال بر مخالفت انتظام با صهيونيسم نادرست بوده است.

مستندات جدّي در دست داريم که نقش موساد را در مرموزترين حوادث پس از انقلاب ايران آشکار مي‌کند. حوادثي مانند «ايران- کنترا»، که در ايران به «ماجراي مک‌فارلين» معروف است و يعقوب نيمرودي چهره پس پرده آن بود، ترور شاپور بختيار در منزل مسکوني‌اش در حومه پاريس، ترور عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دمکرات کردستان ايران، کشتار رستوران ميکونوس برلين، ارسال محموله سلاح به بندر آنتورپ بلژيک در کانتينرهاي خيارشور و سرانجام قتل‌هاي زنجيره‌اي. تمامي اين اقدامات به جمهوري اسلامي ايران منتسب شده و هر گاه در اين زمينه سخن گفته‌ام با تلاش فراوان تبليغاتي و اقدامات ايذايي کوشيده‌اند نقش موساد مسکوت بماند زيرا تداوم اين کنکاش به شناخت شبکه‌هاي داخلي متنفذ موساد خواهد انجاميد.

توطئه ادعايي اريک هولدر را نيز از همين جنس مي‌دانم. ساختار سياسي و اطلاعاتي- امنيتي ايالات متحده آمريکا برايم ناشناخته نيست. در اين زمينه فراوان مطالعه کرده‌ام و يقين دارم که مقامات اف. بي. آي. يا دستگاه قضايي آمريکا نمي‌توانند «از هيچ» هياهويي چنين بزرگ بسازند. «چيزي بوده است.» بايد ديد آن «چيز» چيست؟

واکنش به ادعاهاي آمريکا از موضع مقابله به مثل يا فحاشي و تهديد راه درست نيست. بايد ايران با خونسردي آمادگي خود را براي بررسي اسناد ادعايي مقامات قضايي آمريکا و اف. بي. آي. اعلام کند. يقين دارم اين بررسي به کشف توطئه سرويس اطلاعاتي اسرائيل (موساد) و عوامل ايراني- آمريکايي آن خواهد انجاميد. اين جنجال را مي‌توان به عکس خواست طراحان آن بدل کرد اگر درايت و هوشمندي در کار باشد. آمريکاي امروز متفاوت با آمريکاي دهه گذشته است. امروزه، افکار عمومي آمريکا آماده پذيرش واکنش‌هاي معقول ايران است و بستر رواني- سياسي چنان فراهم است که اگر مدارکي دال بر نقش موساد در اين حادثه ارائه شود از سوي بسياري از رسانه‌هاي آمريکا مورد استقبال گسترده قرار خواهد گرفت.

پايان سخن

«توطئه ارباب سير» هر چند کودکانه و «هاليوودي» مي‌نمايد ولي جدّي و خطرناک است. مگر ماجراي تبديل بن‌لادن به بزرگ‌ترين تهديد موهوم براي «امنيت جهاني» کودکانه و هاليوودي نبود؟ اين همه روشنگري انجام گرفت و سند و مدرک درباره پيوندهاي آشکار و ديرين خانواده‌هاي بوش و بن‌لادن منتشر شد، ولي آيا توانست مانع از تحقق نقشه‌هاي مجتمع نظامي- صنعتي شود؟ آيا سناريوي اشغال عراق کودکانه و هاليوودي نبود؟ هنوز اسناد ادعايي سرويس اطلاعاتي دولت توني بلر دال بر وجود سلاح‌هاي امحاء جمعي در عراق، که بهانه اصلي اشغال بود، ارائه نشده و کذب بودن ادعا مسلم است. اين دروغي بزرگ بود که بوش و بلر را در جايگاه بدنام‌ترين فريبکاران تاريخ و «جنايتکاران جنگي» قرار مي‌دهد. آيا اشغال عراق، بدون هر گونه مقاومت از سوي صدام، سناريويي هاليوودي نبود؟ و نيز دستگيري صدام با آن ريش و هيبت در زادگاهش تکريت و در سوراخي که به لانه موش شباهت داشت. «سناريوي ارباب سير» هاليوودي است و به اين دليل قابل درک براي ميليون‌ها عوامي که در بارها مي‌نشينند، در حال نوشيدن آبجو و درينک، فاکس نيوز مي‌بينند و سپس در خانه کوچک خود به خوابي عميق فرو مي‌روند تا صبح زود کار سنگين روزانه را از سر گيرند. از سناريوهاي هاليوودي بايد ترسيد.


Tuesday, October 18, 2011 : تاريخ آخرين ويرايش

 کليه حقوق مندرجات اين صفحه براي عبدالله شهبازي محفوظ است.

آدرس ايميل: abdollah.shahbazi@gmail.com

استفاده از مقالات با ذکر ماخذ مجاز است. چاپ مقالات به صورت کتاب ممنوع است.