ورود به صفحه اصلي سايت بازگشت به صفحه فهرست وبلاگ

جمعه 29 شهريور 1387/ 19 سپتامبر 2008، ساعت  4:30 صبح

 

خوابي که نوستراداموس براي ايران ديده است

خطر فساد ديوان‌سالاري را اندک نشمريم

نوستراداموس،* «پيشگوي» يهودي- فرانسوي سده شانزدهم ميلادي، نامدارترين «پيشگوي» دوران معاصر است ولي اين بدان معنا نيست که او واقعاً پيشگو يا پيشگويي بزرگ بود. محققان، برخلاف تبليغات عاميانه و هاليوودي که از نوستراداموس قصه‌ها و فيلم‌ها ساخته‌اند، نوستراداموس را بيش‌تر به عنوان شيادي مي‌شناسند که حتي در زمان حياتش پيشگويي‌هايش تحقق نمي‌يافت. رونالد ساير، Ronald C. Sawyer استاد دانشگاه ويسکانسين، مي ‏نويسد:

«ترجمه ‏هاي نادرست و تأويل‏ هاي خيال پردازانه هواداران مشتاق سبب شده مردم ساده‏ لوح باور کنند که پيشگويي ‏ها برخي از حوادث چهار سده پسين را از قبل بيان کرده است. ولي درواقع، اين پيشگويي‏ ها به فضاي تاريخي سده شانزدهم و آرزوهاي کشورگشايانه پادشاه فرانسه و امپراتور آلمان تعلق دارد. هرچند اين پيشگويي‏ ها غالباً نادرست از آب درآمده، ليکن شهرت نوستراداموس به ‏عنوان بزرگترين پيشگوي رنسانس بي ‏تزلزل مانده است.»  (Americana, 1985, vol. 20, p. 484)

کتاب نوستراداموس مشتمل بر صدها فقره پيشگويي به زبان فرانسه گنگ و مبهم است و قابل تفسير و تأويل‏ هاي متفاوت و حتي متعارض. او در اين کتاب به پيشگويي حوادث از نيمه سده شانزدهم تا «پايان جهان» پرداخته که به ‏زعم او در سال 3797 ميلادي رخ خواهد داد. مطالب کتاب «چنان ماهرانه در لفاف ابهام پيچيده شده بود که هر سطر آن مي‏ توانست تقريباً بر هر واقعه ‏اي از تاريخ آينده انطباق يابد.» (ويل دورانت، تاريخ تمدن، ترجمه فريدون بدره‏ اي و ديگران، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1368، ج 6، ص 1014)

مبلغان نوستراداموس مدعي‏ اند که او اعدام چارلز اوّل، پادشاه انگليس، و لويي شانزدهم، پادشاه فرانسه، آتش‏ سوزي سال 1666 لندن، ظهور و سقوط ناپلئون اوّل، ظهور هيتلر و بسياري از حوادث ديگر را پيش‏ بيني کرده است. اين در حالي است که نوستراداموس از پيشگويي نزديک‏ ترين حوادث زمانش عاجز بود. به‏ نوشته ويل دورانت، «نوستراداموس براي شارل نهم عمري نود ساله پيشگويي کرد که ده سال بعد در 24 سالگي زندگي را بدرود گفت.» (همان مأخذ، ص 1013)

 

 

يکي از اولين چاپ هاي کتاب نوستراداموس (ليون فرانسه، 1555)

 

 

يکي از آخرين چاپ هاي کتاب نوستراداموس (با ويرايش و تعليقات سرژ هوتن)

شهرت عجيب نوستراداموس تصادفي نيست. در طول چهار سده پس از مرگ نوستراداموس کساني وظيفه تعبير و تفسير پيشگويي‏ هاي او را به‏ دست داشته‏ اند، در هر مقطع مهم تاريخي نام و ياد او را زنده کرده‏ اند و سخنان مبهم وي را پيشگويي ‏هايي تحقق ‏يافته جلوه ‏گر ساخته‏ اند. به عبارت ديگر، «پيشگويي‌هاي نوستراداموس» به ابزاري بدل شده که کانون‌هاي زرسالار يهودي طرح‌ها و نقشه‌ها و گاه هياهوهاي تبليغي خود را در غالب آن عرضه مي‌کنند. به‌کارگيري «پيشگويي‌هاي نوستراداموس» براي بيان اهداف و آرزوهاي اين کانون‌ها عليه انقلاب اسلامي ايران دليلي روشن بر صحت اين مدعاست.

در سال 1981، حدود سه سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، اورسن ولز Orson Welles  و کمپاني برادران وارنر فيلمي 84 دقيقه‌اي درباره «پيشگويي‌هاي نوستراداموس» عرضه کردند که در ايران نيز به وسعت توزيع شد. در اين فيلم، نوستراداموس در مقام پيشگويي بزرگ جلوه‌گر مي‌شود. طبق اين پيشگويي‌ها ايران و جهان اسلام با کشورهاي کمونيستي متحد خواهند شد و در سال 1999 ميلادي ايالات متحده آمريکا را آماج حمله اتمي قرار خواهند داد. (بنگريد به مقاله «ويکي‌پديا» درباره فيلم اورسن ولز [1] و نيز به اين يادداشت درباره پيشگويي‌هاي نوستراداموس و اورسن ولز در فيلم فوق [2])

اورسن ولز (1915- 1985) [3] کارگردان و بازيگر سرشناس سينماي سده بيستم غرب است که پيوندهاي عميق او با کانون‌هاي صهيونيستي پوشيده نيست؛ و مي‌دانيم که اين تعلق موروثي بود. به‌گفته اورسن ولز، مادر بزرگ او در مراسم تدفين پسرش (پدر اورسن ولز) مناسک شيطان پرستان را انجام مي‌داد. (فرانک برادي، زندگينامه اورسن ولز، نيويورک، 1989، ص 14) [4] و نيز مي‌دانيم که اورسن ولز از جواني به جادوگري علاقه فراوان داشت و يکي از اوّلين فيلم‌هايي که در آن بازي کرد (جادوي سياه، 1949) [5] درباره زندگي ژزف بالسامو (کنت کاگليوسترو)، جادوگر و فراماسون و شياد نامدار يهودي سده هيجدهم، [6] است. درباره ژزف بالسامو و نقش مرموز و مهم تاريخي او در کتاب زرسالاران (ج 4، صص 475- 479) به تفصيل سخن گفتهام. در تعلق کمپاني برادران وارنر به کانون‌هاي زرسالار يهودي- صهيونيستي نيز ترديد نيست. هدف از فيلم اورسن ولز اين بود: القاء خطر «تهديد اتمي» به افکار عمومي آمريکا و فراهم کردن زمينه رواني براي گسترش صنايع تسليحاتي از يکسو، و ترويج نفرت از اسلام و انقلاب اسلامي ايران از سوي ديگر.

 

اورسن ولز در فيلم نوستراداموس

در سال‌هاي اخير، کانون‌هاي جنگ‌افروز صهيونيستي تأويل هدفمند از کتاب نوستراداموس عليه ايران اسلامي را ادامه مي‌دهند. در آخرين تأويل‌ها دکتر احمدي‌نژاد، رئيس‌جمهور ايران، همان «ضد مسيح» Anti- Christ است که به اعتقاد مسيحيان پيش از ظهور مسيح (ع) جهان را به جنگ خواهد کشيد. بدينسان، ايران اسلامي و احمدي‌نژاد به عنوان مناديان جنگ جهاني جديد جلوه‌گر مي‌شوند. براي نمونه، در وب‌گاه آمريکايي «فري ريپابليک» چنين مي‌خوانيم: احمدي‌نژاد «سوّمين ضد مسيح» است که از دو «ضد مسيح» پيشين هولناک‌تر است. او جنگ جهاني سوّم را عليه غرب به راه خواهد انداخت که 27 سال به درازا خواهد کشيد. (مقاله «سوّمين و آخرين ضد مسيح»، 9 نوامبر 2006) [7]

اين‌گونه «پيشگويي‌هاي نوستراداموس» را بايد جدّي گرفت. کانون‌هايي که اين افسانه‌ها و توهمات را مي‌پراکنند در پي تحقق چنين نقشه‌هايي هستند و «نوستراداموس»، چنان‌که تجربه نشان داده، از ابزارهاي مهم بسترسازي ايشان است. به عبارت ديگر، در اين‌گونه تفسيرها از پيشگويي‌هاي نوستراداموس مي‌توان اهداف و برنامه‌ها و آرزوهاي کانون‌هاي صهيونيستي را شناخت و در برابر آن هشيار شد.  

يکي از موارد مهم و قابل تأمّل در تأويل‌هاي ضد انقلاب اسلامي از پيشگويي‌هاي نوستراداموس را در مقدمه چاپ‌هاي جديد کتاب سرژ هوتن [8] مي‌بينيم.

Serge Hutin, Les Propheties de Nostradamus, Paris: Club Geant Historique, 1967.

اين کتاب، که چاپ اوّل آن به سال 1967 م. تعلق دارد، در سال 1376 ش. به فارسي ترجمه و منتشر شده است. در چاپ‌هاي اخير اين کتاب نه تنها از ظهور امام خميني و انقلاب اسلامي و فرار محمدرضا پهلوي به مصر سخن رفته، بلکه تباهي جمهوري اسلامي ايران در اثر «فساد مالي و اداري» نيز پيش ‏بيني شده. هوتن مي‌نويسد: نوستراداموس «وقتي با جنبش اخير نهضت طرفدار اسلام مواجه شده است با آن به شيوه مخصوص خود برخورد کرده است. افرادي که نه تنها در رؤياي بازگشت اسلام ناب محمدي هستند بلکه به جنگ مقدس غول‌آسايي مي‌انديشند که باعث گرايش تمام جهانيان به دين اسلام باشد.» (سرژ هوتن، پيشگويي‏ هاي نستراداموس، ترجمه شهلا المعي، تهران: انتشارات بديهه، 1376،ص 117)

هوتن مدعي است که نوستراداموس فرجام جمهوري اسلامي را نيز، «تباهي در اثر اختلاس» (فساد مالي)، پيش‌بيني کرده. ادعاي هوتن اين فقره از پيشگويي‌هاي نوستراداموس است در کتاب سده‌ها (سده دوّم، بند 36):

 

«اسنادي از پيغمبر بزرگ [محمد (ص)] ربوده خواهد شد

به دست ديکتاتوري خواهد افتاد

پادشاه را فريب داده و اداره امور را به دست خواهد گرفت

اما اختلاس‌ها به زودي او را تباه خواهد کرد.» (ترجمه فارسي، ص 118)

هوتن خودسرانه اين پادشاه را محمدرضا پهلوي و «ديکتاتور» را امام خميني (ره) تأويل کرده. ترجمه فارسي «تباهي در اثر اختلاس»، که مفسرين نوستراداموس براي ايران اسلامي پيش‌بيني مي‌کنند، دقيق نيست. ترجمه درست «تباهي در اثر فساد مالي و اداري» است. اصل نوشته نوستراداموس در چاپ اول کتابش (1555 ميلادي) اين است:

ترجمه انگليسي:

The letters of the great Prophet shall be seized:
they shall come into the hands of the tyrant:
his enterprises shall be to deceive his king,
but his graft shall very soon trouble him.
 [9]

يا:

The letters of the great Prophet will be seized,
they will come to fall into the hands of the tyrant:
His enterprises will be to deceive his King,
but his extortions will very soon trouble him.
[10]

چنان‌که محققين مي‌گويند، اين فقره پيشگويي نيست؛ بلکه اشاره به حوادثي است که در سال 1500، کمي پيش از تولد نوستراداموس، ميان دوک ميلان و شارل هشتم (پادشاه فرانسه) گذشت. (بنگريد به تعليقات بر ترجمه جديد انگليسي کتاب نوستراداموس در اين آدرس [11]) نوشته نوستراداموس نيز صريح است: اشاره به يک درباري خودکامه است که پادشاه خويش را فريب مي‌دهد و خود در اثر فساد مالي شخصي به انحطاط کشيده مي‌شود.  

اين تفسير دلبخواه از نوشته نوستراداموس بيانگر برنامه‌اي است که «مفسران نوستراداموس»، همانان که رسالت تأويل و تحقق پيشگويي‌هاي او را به عهده داشته‌اند، از سال‌ها پيش براي ايران اسلامي طراحي کرده‌اند: تباهي و سقوط در اثر اشاعه فساد مالي و انحطاط ديوان‌سالاري. از اين منظر، نبايد گسترش دهشتناک فساد مالي در ديوان‌سالاري ايران را فقط به دليل سوء سياست‌ها و سوء مديريت‌ها دانست. اين درست است که فساد ديواني در هر جامعه امري طبيعي است ولي اين «فساد طبيعي» داراي ابعاد و حدود و ثغور معين است، بيش از آن را نمي‌توان «طبيعي» شمرد. و زماني که اين فساد به «فساد سازمان‌يافته» بدل مي‌شود و در پايه پيدايش کانون‌هاي مافيايي منسجم و مقتدر جاي مي‌گيرد ديگر نمي‌توان در قبال آن ساکت و بي‌تفاوت ماند. به يقين، برنامه‌ريزي کانون‌هاي معاند انقلاب و ايران اسلامي در پيدايش يا حداقل در گسترش وسيع اين فساد ديوان‌سالاري نقش داشته است. اين کانون‌ها همانان‌اند که سال‌ها پيش، از زبان نوستراداموس، فرجام ايران اسلامي را «پيش‌بيني» کرده و سرمايه‌گذاري و تلاش براي تحقق اين «پيش‌بيني» را آغاز نمودند.


* ميشل نوتردامي (1503- 1566 م.)، که با نام لاتين «نوستراداموس» شهرت يافته، به يک خانواده يهودي ساکن پرونس تعلق داشت که پس از الحاق اين منطقه به فرانسه (1481) مسيحي کاتوليک شدند. خانواده ‏هاي پدري و مادري نوستراداموس پيمانکاران حکومت محلي بودند و به گردآوري ماليات از روستاييان اشتغال داشتند. نوستراداموس، چون بسياري از يهوديان پرونس، کار خود را به‏ عنوان طبيب آغاز کرد و در آغاز شهرتي نداشت. در سال‏ هاي 1538- 1547 به ايتاليا رفت و به کاباليست‏ هاي يهودي ساکن اين سرزمين ملحق شد. پس از بازگشت به فرانسه، مروج کابالا و جادوگري و غيب گويي شد و از سال 1550 نگارش پيشگويي ‏هاي خود را آغاز کرد. در اين دوران به شهرت رسيد. در سال 1555 کتاب پيشگويي‏ هاي نوستراداموس در ليون چاپ شد و برايش شهرت فراوان به ارمغان آورد. اشتهار نوستراداموس، که با تلاش شبکه يهوديان مخفي فرانسه و اروپا به دست آمد، توجه کاترين مديچي، ملکه فرانسه از خاندان زرسالار مديچي ايتاليا، را به او جلب کرد و ملکه و پسرش، شارل نهم، وي را در سمت پزشک و مشاور و منجم خود گماردند. کاترين مديچي به‏ شدت مجذوب علوم خفيه و جادو بود و منجمان و غيبگويان فراوان در دربارش حضور داشتند. پسران او نيز چنين بودند: هنري سوم، که از او به‏ عنوان «ناشايست ‏ترين پادشاه فرانسه» ياد مي‏ کنند، «عاشق جادوگري و رمالي و هر نوع علوم غريبه بود. گاه مدت‏ ها در برج پاريس در ونسان به خلوت مي ‏رفت و مردم افسانه ‏هاي وحشتناکي درباره جادوگري‏ هاي او مي ‏گفتند. پس از مرگش پوست دباغي‏ شده يک کودک و آلات و ابزار کفرآميز نقره‏ اي از برج او به ‏دست آمد که دشمنانش فوراً آن ها را در کتابچه ‏اي چاپ و منتشر کردند.» (ايرج گلسرخي، تاريخ جادوگري، تهران: نشر علم، 1377، ص 501)

در اوايل سده هفدهم، کتاب نوستراداموس، که به‏ سده‏ ها Centuries شهرت دارد، به زبان‏ هاي مختلف اروپايي ترجمه شد و وي را به مقام نامدارترين پيشگوي سده ‏هاي اخير ارتقا داد. جديدترين ترجمه انگليسي کتاب فوق در اين آدرس اينترنتي قابل دستيابي است. [1] براي مشاهده نسخ چاپي قديمي بنگريد به اين آدرس: [2]

کتاب تاريخ جادوگري ترجمه ‏اي است، بدون ذکر نام نويسنده، از کتاب معروف دکتر سليگمان:

Kurt Seligmann, The Mirror of Magic, New York: Pantheon, 1948.

کورت سليگمان (1900-1962[3] که او نيز يهودي است، به‏ عنوان نقاش سوررئاليست و مروج جادوگري شهرت فراوان دارد.


Friday, February 20, 2009 : تاريخ آخرين ويرايش

 کليه حقوق مندرجات اين صفحه براي عبدالله شهبازي محفوظ است.

آدرس ايميل: abdollah.shahbazi@gmail.com

ااستفاده از مقالات با ذکر ماخذ مجاز است. چاپ مقالات به صورت کتاب ممنوع است.